جدول جو
جدول جو

معنی سنگ باران کردن - جستجوی لغت در جدول جو

سنگ باران کردن
(تَ)
سنگ زدن و سنگ ریختن بر کسی یا جایی. (از آنندراج) :
یکی سنگ باران بکردند سخت
چو باد خزان برجهد بر درخت.
فردوسی.
که بود آن کس که پیل آورد وقتی بر در کعبه
که مرغش سنگ باران کرد و دوزخ شد سرانجامش.
خاقانی.
این گنبد نارنج گون بازیچه دارد اندرون
ز آه سحرگاهش کنون رو سنگباران تازه کن.
خاقانی.
از سر زانو اگر یکدم گذاری بر زمین
دل طپیدن سنگ باران میکند آئینه را.
صائب
لغت نامه دهخدا
سنگ باران کردن
سنگسار کردن، پی درپی سنگ پرتاب کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد